- کف زنان
در حال کف زدن
معنی کف زنان - جستجوی لغت در جدول جو
- کف زنان
خنبان دستک زنان در حال کف زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(کِ وَ زِ)
لغت نامه دهخدا
قریه ای به دهستان قاقازان قزوین واقع در شمال قریۀ آقبابا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
(کَ نَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اوباتو بخش دیوان درۀ شهرستان سنندج. کوهستانی و سردسیر است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
کش رفتن در دادن و بر گرفتن پول، دستک زدن خنبک خنبیدن کف دو دست را بهم کوبیدن دستک زدن: (چون شررهر که دلش گرم خیال تو شود رقص از کف زدن سنگ تواند کردن)، (طاهر وحید)
کم سخن، کسی که هر چه او را دستور دهند بجا آورد و در برابر آن عذر نیاورد: (همانا که عشقم بر این کار داشت چو من کم زبان عشق بسیار داشت)، (نظامی)
آنکه لاف زند آنکه خودستایی کند: ، دعوی باطل کننده، در حال لاف زدن، اندر همه ده جوی نه مارا مالاف زنان که دهخداییم. (سنائی لغ: لاف زدن)
در حال نفس زدن: تا چشمش به آهو افتاد سراسیمه و نفس زنان پیش دوید و گفت
کار کردن توأم با تفریح و آزادی عمل، محل قراردادی استراحت
